نویسنده: دکتر سیّد ابوالقاسم حسینی




 

بهداشت روانی در یکی از تعاریف خود با مفهوم پیشگیری از بیماری های روانی مورد استفاده قرار می گیرد.
کاپلان روش های پیشگیری از بیماری های روانی را به طور کلی به سه دسته تقسیم می کند:

1- روش های پیشگیری نوع اول
2- روش های پیشگیری نوع دوم
3- روش های پیشگیری نوع سوم

روش های پیشگیری نوع اول

منظور از پیشگیری نوع اول، طرح برنامه هایی است که با تأثیر بر عوامل به وجود آورنده ی بیماری های روانی از بروز این بیماری ها جلوگیری می کنند. این برنامه ها معمولاً در مورد تمام افراد اجتماع، یا گروه کثیری از مردم یک طبقه و یا در بعضی موارد برای گروه های آسیب پذیر اجتماعی که در معرض بروز جرم، جنایت و بیماری های روانی قرار دارند، اجرا می شوند.
روش پیشگیری نوع اول، به منظور کاهش عوارض هیجانی در جامعه از طریق مبارزه با عوامل استرس زا و حالاتی که به عوارض روانی منجر می شوند، اجرا می شود.
در مواردی که عوارض روانی به وجود آمده باشند، دخالت فوری نیز نوعی پیشگیری نوع اول محسوب می شود. به این ترتیب در پیشگیری نوع اول باید تمام نیروهایی که اجتماع را به وجود می آورند تجهیز شوند و با همکاری یکدیگر در پیشگیری بیماری های روانی به کار روند.
در این مورد لازم است نقش گروه های اجتماعی، مدرسه، روحانیان، پزشکان، مسئولان امور بهداشتی، دولت و مهم تر از همه خانواده و افراد مهم دیگری که در زندگی فرد نقش دارند، مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت، پیشگیری نوع اول موضوع جدیدی است که به روان پزشکی اضافه شده است و تنها با فعالیت گروه های وابسته به مرحله ی عمل درمی آید. همکاری نیروهای ذکر شده در زمینه ی بهداشت عمومی، رفاه، امور منزل و نوسازی شهری، یقیناً به کیفیت و بازدهی بهداشتی خواهد افزود.
روش های پیشگیری نوع اول در تمام مراحل زندگی قابل اجرا هستند. این روش ها با مراقبت زن باردار شروع می شوند و تا مراقبت از کودک در محیط خانواده، مهدکودک و مدرسه در سال های اولیه ی کودکی ادامه می یابند. در دوران بارداری این روش ها به صورت جلوگیری از تولد کودکان نارس، جلوگیری از بیماری های مادر که ممکن است ضایعات مغزی در کودک تولید کند و جلوگیری از اختلالات روانی در مادر، با مشاوره ی فوری روان پزشکی در صورت بروز عوامل استرس زا انجام می گیرد.
آلبی یکی از متخصصان بهداشت روانی، روش پیشگیری نوع اول را به این صورت تعریف می کند: «هر چیز که هدفش بهتر کردن وضع زندگی بشر باشد و زندگی را کارآمدتر و بامعنی تر کند، ممکن است به عنوان بخشی از پیشگیری نوع اول اختلالات روانی و هیجانی تلقی شود». آلبی علت پیدایش بسیاری از اختلالات روانی، واکنشی و شخصیتی را ناشی از عوامل محیطی می داند و اعلام می کند:
«واضح است که اختلالات واکنشی، اعتیادهای دارویی، الکلیسم، انحرافات جنسی و رفتارهای ضد اجتماعی، انعکاس «سبک زندگی اجتماع» هستند و تغییر در این موارد، مانند هر چیز دیگری که در کاهش قابل توجه شیوع آن ها مؤثر است، دارای اهمیت است. اگر روان شناسان حرفه ای واقعاً به زندگی بهتر بشر علاقه مند هستند، نباید صرفاً به بیماران روانی بپردازند، بلکه باید توجه خود را به کشف علل روانی، تبعیض نژادی، جنسیت گرایی (تمایل افراطی به امور جنسی) و انگیزه هایی معطوف کنند که به منابع خطر برای زندگی بشر کمک می نمایند.»
نکته ی بسیار مهمی که بعضی از متخصصان بهداشت روانی بر آن تأکید کرده اند، چند بُعدی بودن مسائل بهداشت روانی است. به عنوان مثال، برای پیشگیری از یک بیماری خاص در روستاها، نیاز به احداث راه و آسفالت داریم، به کادر ورزیده و محتوای آموزشی، وسیله ی نقلیه برای آمد و شد، تداوم فعالیت های مربوط به پیشگیری، موافقت مسئولان با برنامه های مربوط به بهداشت روانی و جنبه های دیگری احتیاج داریم که همگی نیاز به هزینه دارند که تأمین آن ها برای تمام دولت ها میسّر نیست. با این که مشکلات فوق واقعیت دارند، با داشتن برنامه ریزی صحیح و صبر قابل حل هستند.

مهم ترین عامل در پیشگیری نوع اول چیست؟

آموزش را باید اساسی ترین روش پیشگیری نوع اول دانست. متخصصان بهداشت روانی و سایر گروه ها، مانند افرادی که در خدمات عمومی کار می کنند و حتی داوطلبان غیر حرفه ای، به منظور گسترش اطلاعات بهداشت روانی باید همکاری کنند.
از طرف دیگر، شرکت در فعالیت های پیشگیری نوع اول موجب ایجاد محبت و گسترش آموزش می شود که در پیشبرد فعالیت های پیشگیری نیز مؤثر است. این فعالیت ها به طور غیر مستقیم به پیشگیری نوع دوم و سوم نیز کمک می کند.
یکی از مثال های مناسب در کشور خودمان فعالیت رابط های بهداشتی است. رابط های فوق از بین معلمان، مدیران مدارس، افراد دیپلمه و یا کارشناس در رشته های مختلف که به خانه داری و یا مشاغل دیگری اشتغال دارند، انتخاب می شوند. برحسب اهداف برنامه، رابط های فوق در مورد بهداشت مادر و کودک، بهداشت محیط، بهداشت روانی و بهداشت حرفه ای آموزش می بینند و جزوه هایی در اختیار آن ها قرار می گیرد که چند روز در هفته به مراجعان آموزش می دهند.

روش های پیشگیری نوع دوم و سوم کدامند؟

پیشگیری نوع دوم به برنامه هایی اطلاق می شود که اجرای آن ها از بدتر شدن اختلالات خفیف و متوسط روانی جلوگیری می کند. این روش به صورت تشخیص و درمان فوری به کار می رود. در این حالت بیماری ها زود کشف و با روش های آسان تر و کم خرج تر مداوا می شوند و پیش آگهی بهتری نیز دارند.
مهم ترین معیار «قدرت انجام دادن کار و ارتباط با جامعه است». چنان چه در بازده فرد، کاهشی مشاهده می شود و یا کار خود را به طور نامنظم انجام می دهد، احتمال بروز یک اختلال روانی وجود دارد و باید با روان پزشک مشورت کرد. بدیهی است، ناتوانی در انجام دادن کار با وجود سلامت اعضای بدن، به طور قطع ناشی از یک اختلال روانی است و باید بلافاصله فرد را به روان پزشک معرفی کرد و از راهنمایی های او بهره برد.
پیشگیری نوع سوم به برنامه هایی گفته می شود که به منظور کاهش عوارض زودرس و دیررس، در بیماری های روانی به کار می روند. منظور از این برنامه ها، بازگرداندن کل نقش اجتماعی فرد در کوتاه ترین زمان است. این روش ها بیش تر توان بخشی خوانده می شوند. باید توجه داشت که اشتغال به کار حتماً برحسب باقی مانده ی امکانات فکری و هوشی فرد باشد. در بعضی موارد اشتغال به کارهای ساده مانند نظافت محوطه، کار به عنوان آبدارچی، فعالیت در مزرعه و باغبانی نتایج درخشانی خواهند داشت.
منبع مقاله: حسینی، سیّد ابوالقاسم؛ (1387) سبک و روش زندگی استاندارد و نقش آن در تأمین سلامت بدنی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان، تهران: نشر قطره